![]() |
|||||||||
|
|||||||||
گذری ازگذرگاه شعروشاعرایرانی ... این روزها هرکسی داعیه شاعری میکند وبسان مقلدی تازه به صحنه تاتررسیده " با اطوار وبازی با لغات وکلمات نامفهوم میخواهد خودرا در پهن دشت ادب وشعرایران زمین جا زند بدون آنکه بداند که نادان است وبا خیال خام خویش دراین ضیافت هنرراهی برای ماندن وجاودانه شدن لااقل برای چند صباحی پس از مرگ " که حقایق نهفته ها آشکار می شود " نخواهد داشت . اگر حافظ وسعدی وفردوسی ونظامی گنجوی وناصرخسرودهلوی وعده کمی دیگر از شاعران بنام ایران زمین دراین چرخش هزارساله زمان " درخشیده اند ویا در قرن اخیر شعرایی چون محمد شهریار ورهی معیری وعماد خراسانی وپژمان بختیاری ونیما یوشیج وفروغ فرخزاد و چند شاعرریز ودرشت دیگر توانسته اند رهی به دریای ادب وهنر شعر ایران بگشایند " بدون شک آرمانشان از خود تعریف کردن وشهرت بدست آوردن نبوده است " بلکه این ذات شاعری آنان بود که در وجودشان قلیان پیدا کرد ووقایع را با شعر آمیختند وبه آگاهی مردم رساندند . از شعرای اهل بزم وعشق که بگذریم باید نام میرزاده عشقی و عارف قزوینی و پروین اعتصامی و فرخی و از شعرای اهل عرفان ومتفکربزرگ " مولوی وعطارنیشابوری را نام بریم که حقایق زندگی را درقالب اشعارشان به مردم " عرضه کردند بدون آنکه ادعایی داشته باشند . آنان چون چشمه ساری روان از دل کوههای استقامت وحقانیت به زمین های خسته از تشنگی " نشئت فراوانی دادند وبا بجا گذاشتن آثاری زیبنده ذوق وسلایق ایرانی " چشم از جهان فرو بستند و نامشان در ردیف مشاهیر عالم به ثبت رسید . اما امروزه هستند افرادی که با پشت هم انداختن چند سطر کلمات بی معنی و درهم ادعای شاعری میکند وبا این کارش می خواهد از بازار مکاره بی دروپیکر اجتماع ایرانی بالاخص در خارج از کشور برای به شهرت رسیدن و اداره امور زندگی سود برد " هیهات که در همین زمان نیز به جزء چند ترانه سرا مانند جهانبخش پازکی وهما میر افشار " بقیه فاقد فهم ترانه سرایی هستند " زیرا ترانه نیز باید با خود پیامی به همراه داشته باشد تا مردم از آن سود برند . همه اش چهار نعل به دنبال ریتم های روحوضی رفتن و شش وهشت اجراء کردن و یا کلمات قاطی وغامض به زبان راندن " دردی از احساس و خواسته ایرانیان این زمان که در بحر دلتنگی وناامیدی و پریشانی زندگی می گذرانند " دوا نمیکند بلکه به غم های آنان می افزاید . بازهم در قالب عرضه هنر به بازار ایرانی باید اذعان داشت که بیشتر تلویزیونهای ایرانی لس آنجلسی " پایگاهی شده اند برای نابود کردن اصالت هنر شعر وموسیقی ایرانی . این نوع تلویزیونها برای امرار معاش خود و استفادهای مادی بیشتر با قبول پخش ترانه های مبتذل و مصاحبه با شاعرکهای تهی مغز " ادب وهنر ایران را به سخره کشیده اند واگر چند خواننده خوب دراین پایگاه های مخرب " صدایشان پخش نمی شد بدون شک هیچکس را تمایل به دیدن آگهی های تجارتی آنان نبود . متاسفانه تعداد این نوع تلویزیونها روزبروز در حال گسترش است و اینترنت با تمامی منافعی که برای جوامع بشری دارد از این جهت زیان بار و مضر شناخته می شود . تلویزیونهای داخل ایران هم در گردونه اختناق وتعصبات مذهبی مغروق شده ودر باره آنان قضاوتی جز پوشالی بودن برنامه هایشان نمی توان کرد .
|
|||||||||
Copyrights Reserved By Jarchi:2006 |